ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات تلاشی است برای قضاوت کردن. قاضی یک مسلمان قرن 21 است که اصلی ترین مسأله اش انقلاب اسلامی است چون دغدغه ی دین دارد و در این وانفسا دست و پا می زند تا سره را از ناسره جدا کند. او نیز مانند دیگران ملاحظاتی دارد که طبق آن محاکمه می کند. شما هم محاکمات او را ابتدا ملاحظه کنید سپس محاکمه.
کانال ملاحظات و محاکمات در ایتا و سروش و تلگرام:
sm_javaheri@

آخرین نظرات

یکی از ابعاد معرفتی روحیه انقلابی، توجه به حکمت و تدبیر الهی است.

نقطه ی آغاز آرمان گرایی، جهان بینی توحیدی است. در قرآن وعده و وعید های خداوند برخواسته از حکمتی است که در سرگذشت پیشینیان به ما آموخته است.

آرمان گرایی بر مدار سنت های الهی حرکت می کند.

در ادامه قسمت کوتاهی از سخنرانی شنیدنی حجت الاسلام پناهیان پیرامون بازخوانی معرفتی شعار «ما می توانیم» را گذاشته ام که یکی از مشخصه های مهم روحیه ی انقلاب و آرمان گرایی اصیل است.

-تفاوت سیاستمدار انقلابی و سیاستمدار سکولار-



دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 33 ثانیه 

متن کامل سخنرانی در ادامه ی مطلب

امتحانات الهی متناسب است با ظرفیت ها، توانایی ها و ویژگی های هر یک از ما هستند. اساسا دستورات پروردگار عالم، ترکیبی از دستور و امتحان است. ما دستور منهای امتحان نداریم وقتی به ما دستوری داده می شود به صبر، در یک وضعیت امتحانی به ما این دستور داده می شود. همه اوامر و نواهی الهی همراهش چیزی به نام امتحان وجود دارد. در انواع و اقسام امتحانات داریم دستورات الهی را انجام می دهیم.

وقتی خداوند می فرماید: هیچ کسی را تکلیف نمی کند خدا مگر به اندازه وسعش! به این معنی است که هیچ امتحانی را خدا خارج از وسع بنده اش نمی گیرد. چون تکالیف و امتحانت رابطه متقابلی دارند.

زمانی که پول دارید دستور به انفاق می آید یعنی شرایط امتحانی انفاق را دارا می باشید. پس اینکه خداوند متعال می فرماید: من تکلیف نمی کنم مگر به اندازه وسع بنده خودم، یکی از لوازم این معنا این است که من امتحان نمی گیرم مگر به اندازه توانایی بنده خودم. چون اصلا هیچ تکلیفی بدون امتحان نیست و در هر ظرفیت امتحانی هم تکلیف خاصی هست.

آیا ما توانایی برخورد با این امتحانات الهی را داریم؟ آیا ما توانایی برخورد با این دستورات  الهی را داریم؟ ما قضاوتمان در مورد توانایی های خودمان معمولا قضاوت دقیقی نیست. ما یا توانایی های خودمان را درک نمی کنیم یا تحت اغوای ابلیس رجیم توانایی های خود را کمتر از آنچه هست می پنداریم. ضمن اینکه همیشه امتحانات الهی مقداری جلوتر از توانایی های بالفعل ماست. چون می خواهد توانایی های بالقوه ما به فعلیت برسد. ولی کسی حق ندارد نادانی کند و بگوید این امتحان به قدر ظرفیت من نیست. شما ظرفیت خود را از کجا شناخته ای؟ ظرفیت انسان؟ انسان که جهانی است بنشسته بر گوشه ای؟


آن چیزی که برای خدا مهم است زجر کشیدن ما یا لذت نبردن ما یا دست نزدن ما به دنیا یا پرداختن به آخرت نیست. آن چیزی که برای خداوند مهم است افزایش ظرفیت است.


خداوند از کنار هر یک از ما که عبور می کند می گوید: این باید ظرفیت خودش را افزایش بدهد. خدا رشد می خواهد. تو می دانی چگونه می توانی عبادت کنی؟ چرا در یک حد مانده ای؟!

 

مثلا یک انسان بی ظرفیت رنج می برد. رنجی در جهت حسادت. و روز قیامت به خدا می گوید: من زجر کشیدم و اجرش را از تو می خواهم! خدا می فرماید: باید به جهنم بروی. اشتباه کردی در جهت بی ظرفیتی خودت زجر کشیدی! حالا یک نفر زجر می کشد برای اینکه میبیند دشمنان دین در عرصه های مختلف موفق تر هستند نسبت به جامعه دینی! این فرد هر بار آه بکشد خدا نورانی اش می کند. می گوید: من ناراحتم، چرا باید جامعه کفر از جامعه ایمانی بالاتر باشد؟ مثل شهید چمران که به خاطر این ناراحتی ها درس می خواند نمی توانست موفقیت جامعه کفر را ببیند نسبت به جامعه مسلمین.


رنج بی خود کشیدن ارزش ندارد. نه خدا لذت را منع می کند و نه زجر بیخود کشیدن را درست می داند. راه درست این است که زجر را در ظرفیتهای بالاتر ببریم. این افزایش ظرفیتها با امتحان معنا می گیرد. و معمولا امتحان توام با رنج است.

 

پس اگر احساس می کنیم ظرفیت امتحان نداریم در اشتباه هستیم! ظرفیت بالفعل نداریم ولی ظرفیت بالقوه داریم و این امتحان می خواهد ظرفیتهای ما را شکوفا کند و ما را بزرگ کند.

هر کس باید خودش بفهمد برای چه بلاهایی سرش می آید؟ و خدا چه ظرفیتی در او دیده است که این امتحانها را از او می کند؟ نه اینکه به دنبال این باشد که چرا من؟

می شود تکبر را با نماز برطرف کرد و امتحان را ساده تر گرفت. یکی از راههای ساده تر شدن امتحان الهی فهمیدن مقصود آن امتحان است. خدا چه مرضی را می خواهد در تو حل کند؟ برو و آن را به کناری بینداز تا امتحان و بلا از بین برود!

گاهی بلا برای برطرف کردن یک بیماری است. می خواهی بلا کم شود؟ غرضش را بفهم! بگو خدایا من چه مشکلی دارم آن را به من بگو. من آن را درستش می کنم.با نماز و معرفت نفس و ... . می بینی بلا کاهش پیدا می کند. بلا و امتحان هر کسی متناسب با اوست. و همه چیز امتحانی است هم نعمت و هم بلا!

در نوع امتحان دقت کن ببین کدامیک از ابعاد  وجودی تو قرار است رشد داده شود؟

در روایات داریم خدا بدش می آید که کسی با کسی درد و دل می کند. وقتی فردی درد و دل با کسی می کند خدا به ملائکه اش می گوید: آیا دوست دارد من آبرویش را ببرم؟ چرا پیش دیگران نشسته و درد و دل می کند؟ زمانی که انسان درد و دل می کند یعنی از دست خدا شکایت می کند!

خوب بودن بحث نیست! امتحان دادن بحث است! خوب امتحان دادن بحث است! نگاه امتحانی، نگاهی فوق العاده عمیق است.

در حدیثی داریم: زمانی که خدا حضرت آدم علیه السلام را خلق کرد ذریه اش را  به او نشان داد. حضرت آدم  علیه السلام پرسید: چرا اینها با هم فرق می کند؟ و خداوند زندگی بشر را برای او بیان می کند و توضیح می دهد: من تو را خلق کردم و آنها را خلق می کنم برای اینکه امتحانتان کنم. ببینم کدامیک از شما بهتر هستید؟ همه عالم را بر اساس همین امتحان خلق کردم. جهنم و بهشت من بر اساس همین امتحان است. بنا بر علم و تقدیر خودم، اختلاف بین صورتهای اینها انداختم. که چه کسی گناه کند و چه کسی چه گناهی بکند؟ چه کسی طاعت کند وچه مقدار طاعت کند؟ چه کسی چقدر پول و عمر داشته باشد؟ چقدر هیکل داشته باشد؟ بعضی ها بیمار هستند و بعضی نیستند و کسی که بیمار است خدا را شکر می کند و من برای این افراد را خلق کردم که اینها را امتحان کنم. من خدای قادر هستم.

در حدیث شریف دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: بعضی از بندگان من هستند که جز با بیماری و فقر آدم نمی شوند و من به اینها بیماری و فقر می دهم. انسان های بدی نیستند ولی مدلشان این گونه است. اینها را من مریض و فقیر می کنم و این گونه آنها را درست می کنم.


در روایت دیگری آمده است: باب را بر او می بندم که عجب داخل دلش نیاید اجازه عبادت به او نمی دهم و برخی از بنده هایم ایمانشان فقط با فقر است و فقر به آنها می دهم و اگر ثروت به او بدهم فاسد می شود پس ثروتی به او نمی دهم و برخی ها هستند که فقط با ثروت آدم می شوند، اگر فقیرش کنم فاسد می شود. بعضی ها با بیماری رشد پیدا می کنند و اگر به او سلامتی بدهم کافر می شود و برعکس. من تدبیر می کنم بندگانم را به خاطر اینکه من ظرفیتهای اینها را می شناسم. برای اینکه من قلب اینها را می شناسم.


برخی می گویند: اگر مقدر است ما با فقر آدم بشویم کار نمی کنیم! این اشتباه است. انگیزه ما برای فعالیت بایدامر خدا باشد. ولی خدا دستور داده است که ما تلاش کنیم! زیبایی دین به این است. کار نکنی به جهنم می روی! کسی که این حرفها را میزند  اساس عبودیت و دین برایش جا نیفتاده است. عبد به کسی می گویند که فضولی در این موارد نکند! انسان موظف به انجام تکلیف است و گاهی این اجازه به او داده می شود که با توجه به احتساب نتیجه ، تکلیفت را انجام بده و نتیجه هر چه شد به انسان ربطی ندارد. گاهی نیز کاری نتیجه مدارد و ما باید آن را انجام  بدهیم.


چقدر سخت است انسان تشخیص بدهد تکلیفش چیست!

حضرت زهرا سلام الله علیها دعایی به نام دعای مادر دارد: خدایا منو به کار بگیر در آن موضوعی که من را به خاطرش خلق کردی، کاری که برای من نتیجه نداد نگذار که من آن را انجام بدهم. تو خودت هدایتم کن که کاری که باید انجام بدهم.

شب چهارم محرم با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در هیئت میثاق با شهدا/ محرم 93

نظرات  (۲)

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۲ سید حسن امین جواهری
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان جبهه فرهنگی انقلاب

شماها می توانید خروجی ها را با کیفیت کنید. این که شما ها می توانید را هم از روی احساساتم نمی گویم بلکه این کاملا مبتنی بر عقلانیت است . مستند به بیان قطعی الهی است.  . خود این آیه رو هم نباید اینچنین معنی کرد که ما وسعش رو »لا یکلف الله نفسا الا وسعها«نباید زودی بگوییم نداریم .یک معنا و تفسیر رایج از این آیه آن است که وقتی انسانی به امری مکلف می شود، اگر نتواند انجام دهد، می گوید لایکلف الله نفسا الا وسعها. چون توان و وسعش را نداریم، تکلیف برداشته شده است. این معنا درست است اما از 
 
 به انسان تا وسع و توانش نرسد، تکلیف نمی کند. هنگامی که تکلیفی بر انسان ،این معنا درست تر آن است که خدا را هم دارد. پس معلوم می شود  »لیظهره علی الدین کله« واجب می شود، حتما وسع و توانش را دارد. همان قرآن آیه چنین وسعتی هست که خدا چنین تکلیفی بر شما گذاشته است. خدا به وسیله شما این کار را می کند. ارائه و گسترش این فکر ناب و دین ناب بر تمام بشریت، بر عهده من و شماست. شما باید بتوانید این دین و برنامه را بر تمام بشریت غالب کنید. این اگر وسع ما نبود به ما  واگذار نمی کرد. وقتی تکلیف سنگین روی دوش شما هست، وسع شما هم هست. از ما خواسته شده است .من میگویم که خدا این وسعت را در شما دیده که چنین تکلیفی بر شما گذاشته است. پس باید همت کنید. ما در دورانی هستیم که تقیه نداریم، اسلام قدرت سیاسی دارد. 
ظاهرا حاج آقای پناهیان این برداشت لطیف را از بیانات رهبری اخذ کردند...

مشروح بیانات رهبری با جمع مذکور در پیام قبلی، که به نام «قرب» نامگذاری شده موجود است... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی


ساخت کد موزیک آنلاین

ساخت کد موزیک آنلاین