یکی از مشخصه های ایرانیان در طول تاریخ، توانایی این کشور در جذب فرهنگ های مهاجم و ادغام آن ها در نظام اجتماعی جدید است.
تاخت و تازهای یونانیان به فرماندهی اسکندر مقدونی، فتوحات اعراب، حملات مغولان و ترکان و تهاجم غربی ها در قرن های 19 و 20 همگی به تعبیری در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران جذب شده و یک فرهنگ کاملا پیچیده را بوجود آورده.
«بلعیدن ایران آسان ولی هضم آن دشوار بود»
منبع: نظام سلطانی از دیدگاه اندیشه سیاسی شیعه (دوره صفویه و قاجاریه) نوشته ی سید محسن طباطبایی فر
(در ادامه ی پست پیشین پیرامون هویت فکری-فرهنگی حکومت صفویه)
برای شناخت مرز هویتی سه گفتمان حاکم و تمدن ساز ایران
(ایرانشهری، خلافت، سلطنت شیعی) ضروری است ابتدا نسبت هر کدام از حکومت ها با دین
مشخص شود:
طبق نظریه ی ایرانشهری بیشترین پیوند و عینیت و اتحاد
بین حکومت و دین برقرار می شود بطوری که برای پادشاه، مراتبی از الوهیت را قائل
بودند و دستورات او تقدسی آسمانی داشت که با عنوان «فره ایزدی» از آن در آیین
زرتشت تعبیر می شد.
در حالی که از منظر اسلام (دستگاه خلافت و سلطان شیعی) خلیفه و پادشاه صرفا مجری شریعت
و خود محکوم به آن هستند.
پس نقطه ی تمایز گفتمان سلطنت شیعی
با گفتمان ایرانشهری در ایران باستان مشخص شد حال باید نقطه ی تمایز آن را با
دستگاه خلافت تبیین کرد.
اساس دستگاه خلافت بر محور حکم
ثانوی «جلوگیری از هرج و مرج» تأسیس شده و هیچ اصالت و ارتباطی با تقدس نبوت
آسمانی ندارد. یعنی خلیفه صرفا مجتهدی است که تشخیص های او به خاطر اقتدار جبری که
دارد اولویت پیدا می کند (به استثنای خلفای راشدین که از صحابه بودند)
در حالی که سلطنت شیعی مبتنی بر
«نظریه ی امامت» که در امتداد تقدس نبوت قرار دارد شکل می گیرد فلذا اقتضاء امامت
ایجاب می کند که مجری شریعت نیز شامل محدوده ی تقدس (انتخاب آسمانی) قرار گیرد.
یعنی اجماع امت تأثیری در تشخیص امام جامعه نخواهد داشت و شخص ائمه از قبل مشخص و
معرفی شده اند.
پس جنبه ی تقدس به مجریان شریعت نیز
سرایت کرد.
در این گفتمان شخص امام موضوعیت
پیدا می کند و تمام فعالیت های شیعیان را مقدمه ی جریان ولایت آن ها بر نفوس و
اموال مسلمین ترسیم می کند.
پی نوشت:
مهمترین شعار حکومت صفویه آماده سازی برای ظهور امام زمان (عج) بود
و این برای روزگار ما حرفهای زیادی خواهد داشت.
طرح مسئله ای که این چند روز پیرامون آن
مطالعه می کنم:
سه گفتمان غالب در تاریخ تمدن ایران
وجود دارد:
1)
گفتمان ایرانشهری:
نظریه ی ایرانشهری مجموعه ی عقاید، ارزش
ها و آداب و رسوم ایران باستان است که منبع الهام آن آیین زرتشت است.
2) گفتمان خلافت:
که پس از زوال فرهنگی- سیاسی نظام
پادشاهی ساسانیان و پذیرفتن اسلام توسط ایرانیان تا مدتها حاکم بود و اساس آن بر
محور اجماع امت و اولویت آن نسبت به هرج و مرج پایه ریزی شده بود.
3)
گفتمان سلطنت شیعی:
گفتمان حاکم بر صفویه و قجریه ی (دوره اول)
****
پیرامون کیفیت تولد گفتمان سوم (سلطنت شیعی) نظریات مختلفی وجود دارد.
عده ای معتقدند در حکومت
صفویه نظام حاکم همان سلطنت ایران باستان بود و همراهی با دین اسلام و مذهب شیعه
صرفا راه حل استراتژیک برای برون رفت از مشکلات سیاسی و اجتماعی آن زمان بود.
.