دغدغه ی این روزهای من: تطبیق علم با معلوم
پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ب.ظ
دغدغه ی این روزهای من:
علم حصولی چگونه با محکی خود منطبق می شود؟
به عبارت دیگر کیفیت انطباق علم حصولی و ارزش واقع نمایی آن چیست؟
به بهانه ی بحث وجود ذهنی در حکمت متعالیه
سوال اینجاست که برهانا عنصر صاحب اثر ، امکان حکایت و دگر نمایی ندارد چرا که انطباق و حکایت و غیرنمایی ملازم است با بی اثری، با این توضیح وجود ذهنی باید بی اثر باشد تاغیرنما باشد و این یعنی وجود ذهنی خودش پوچ است و چون وجود یعنی اثر فلذا وجود ذهنی در واقع وجود نیست.
در این مورد اقوال مختلفی هست که به خاطر اقتضائات وبلاگ نویسی به آن اشاره می کنم:
عده ای انکار واقع نمایی کرده اند
عده ای انکار تأثیر واقعی علم را کرده اند یعنی معتقدند خود علم اثر واقعی نیست مثل فخر رازی
عده ای هم مثل علامه رئالیست افراطی هستند یعنی هم قائل به انطباق و حکایت صد در صد صحیح علم حصولی در محدوده انفعال ذهن هستند و از طرف دیگر قائل به اثر واقعی علم هستند و هم قائل به اصالت وجود و پوچ بودن ماهیت.
علامه طباطبایی تنها فیلسوفی است که توانست این سه را با هم جمع کند با همان سیر ریاضی مخصوص خود.
امیدوارم خسته نشده باشید ولی بحث سرنوشت سازیه.
۹۳/۰۵/۱۶