ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات تلاشی است برای قضاوت کردن. قاضی یک مسلمان قرن 21 است که اصلی ترین مسأله اش انقلاب اسلامی است چون دغدغه ی دین دارد و در این وانفسا دست و پا می زند تا سره را از ناسره جدا کند. او نیز مانند دیگران ملاحظاتی دارد که طبق آن محاکمه می کند. شما هم محاکمات او را ابتدا ملاحظه کنید سپس محاکمه.
کانال ملاحظات و محاکمات در ایتا و سروش و تلگرام:
sm_javaheri@

آخرین نظرات

با لباس روحانیتی که به تن دارم و عمامه ی مشکی بر سرم دستان آقای مجیدی را می بوسیدم اگر توفیق زیارت ایشان را داشتم. دستانی که امروز انگشتر سردار بزرگ ایران حاج قاسم سلیمانی را بدست دارد.  او نشان داد که با سینما هم می شود بهشت را خرید اگر با اخلاص کار کرد.


پی نوشت1: هدیه ی ویژه ی سردار سلیمانی به «مجید مجیدی»

پی نوشت2: کسانی که فیلم را دیده اند در نظرات بنویسند که از کدام یک از لحظات فیلم بیشتر لذت بردند.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۰
سید مجتبی امین

اگر هوای نفس انسان عقالی چون عقل و حکمت نداشته باشد یا نقاط ضعف می بیند و یا نقاط قوت.

عدالت در تعقل است.

همان رهبری که فرمود نظر بنده به آقای احمدی نژاد نسبت به آقای هاشمی نزدیک تر است نقاط ضعف دولت را نادیده نمی گیرد. اعتدالی که محورش را عقلانیت مشخص کند متعالی است و اعتدالی که یک طرفش حق باشد و یک طرف باطل تدبیری است ناشی از ترس و نه عقلانیت و سیاست شفاف.

سیاست ورزی پیچیده غیر از سیاست ورزی مبهم و فریبکارانه است. 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
سید مجتبی امین



نامیرا فرصتی برای تجربه ی زندگی کردن در تاریخ است.

چیزی که در طول مطالعه ی کتاب آزارم می داد یاد آوری دروغ هایی بود که تا الآن گفته بودم و نمی دانستم.

آنجا که شعار می دادیم:

ما اهل کوفه نیستیم ...

چه ادعای گزافی!

این لینک اطلاعات جامعی در باره ی کتاب دارد.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۰
سید مجتبی امین


داستان این مستند همانند قصه هایی است که حاج کاظم برای شاهدان (گروگان ها) داخل آژانس تعریف می کند. در روزگاران قدیم زمانی که همه ی مردم یک شهر بخوبی در کنار یک دیگر زندگی می کردند، یک غول وحشی به شهر حمله می کند.  عده ای از مردان شهر آماده ی مقابله با او می شوند و بسیاری دیگر ترسان در پناهگاه ها مخفی می شوند. مردانی که با آن غول وحشی مبارزه می کردند حاضر می شوند از جان خود بگذرند و غول وحشی به وطنشان تعرضی نکند. بسیاری از آن ها کشته می شوند و بالاخره پس از چند سال موفق می شوند غول وحشی را از بین ببرند.

آنها پس از کشتن غول، به خانه های خود باز می گردند.



یکی از این سربازان که به شدت مجروح شده، در یک دو راهی قرار می گیرد. او هر چه تلاش می کند نمی تواند راهی برای زنده ماندن در وطنش پیدا کند به همین خاطر یا باید به انتظار مرگ بنشیند و یا وطنش را ترک کند. هیچ کس در آن سرزمین نمی تواند و نمی خواهد برای زنده ماندن او  قدمی پیش گذارد.

این مرد پس از این که مطمئن شد هیچ خطری کشورش را تهدید نمی کند آن را ترک کرد تا زنده بماند. 

او 33 سال زبان به کام گرفته بود و هیچ اعتراضی نکرد تا مطمئن شود درد و دل هایش به دست بیگانه نمی افتد و خطری برای کشورش ایجاد نمی شود. بعد از 33 سال هم یک جوان حدودا 33 ساله به تنهایی مستندی یک ساعته درباره ی او می سازد و با اصرار از او می خواهد که پس از 37 عمل جراحی کمی از این سالهای پس از جنگ بگوید.

سرانجام پس از ضبط مستند، برای سی و هشتمین بار زیر تیغ جراحی می رود و نتیجه ی آن برداشتن کل حنجره ی او می شود. او آخرین حرفهایش را به دوربین یک جوان 33 ساله می زند. او خیالش راحت است که مستند زندگی اش از شبکه ی افق پخش می شود و نه بی بی سی فارسی. چون همیشه اولویت اول او وطنش بود نه زندگی اش.

حسین شمقدری یکی از  فرزندان حاج کاظم دیروز است که به توصیه ی پدرش هیچ وقت فداکاری امثال عباس را فراموش نمی کند. او امروز دوربین به دست گرفته تا همان کاری که پدرش با ژ3 آغاز کرد به سرانجام برساند. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۰
سید مجتبی امین

مقام معظم رهبری در دوران طلبگی خود به آموختن علوم غریبه می پردازند و پس از مدتی آن را کنار می گذارند. استدلال ایشان برای رها کردن این علوم بی فایده بودن آن ها در شرایط فعلی است. درواقع ایشان معتقد بودند که انسان امروز با آگاهی خود ورای از تصرفات ماورایی ساحرانه می تواند راه کمال و سعادت خود را پیدا کند. دین به تمامه عرضه شده و الآن زمان آن فرارسیده است که انسان با تعمیق معرفت دینی خویش راه و چاه را در روزگار خود با وجود تغییرات و تحولات بیابد.

الگوی معنوی ایشان با معرفت حاصل می شود نه صرف ذکر و ورد اگرچه در هیچ دورانی از زندگی خود آن ها را نفی نکرده ولی ایشان کمال را در بستر مبارزه و جهاد می دانست فلذا اعتقاد داشت اسلامی که انسان را منفعل و منزوی کند ناقص است و نمی تواند به عنوان مدل کامل و جامع ارائه شود.

ایشان به کرات حتی در دوران رهبری فرموده اند که ترویج حکمت متعالیه صدر المتألهین تقوای جامعه را افزایش خواهد داد. این تقوا ناشی از تعبد کورکورانه نیست بلکه نتیجه ی یک بینش و آگاهی هستی شناسانه است اگرچه در ظاهر از فتاوای فقهی یک مجتهد تقلید شود ولی این تقلید حاصل یک انتخاب است و از لوازم عبودیت و بندگی عاقلانه. 


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۰
سید مجتبی امین

کتاب شرح اسم را پس از یک هفته دیشب تمام کردم و نکات بسیار زیاد از آن آموختم. چون مطالبم پراکنده است در چند پست مختلف درباره ی آن ها می نویسم. 



ملاحظه ی اول پیرامون کتاب شرح اسم :

آنچه به عنوان یک اصل در تمام طول زندگی مقام معظم رهبری از این کتاب استنباط می شود این است که ایشان در هیچ شرایطی به دنبال رفتار اثباتی ثابت کردن توانایی های خود به دیگران- نبودند. ایشان حتی با فشار و اصرار زیاد بعضی از بزرگان مثل شهید مطهری و آیت الله هاشمی رفسنجانی به تهران می آیند و در فضای حوزوی نیز حتی حاضر به چاپ تقریرات خودشان از درس های خارجی که از 17 سالگی می رفتند، نکردند.

در مشهد شروع به نوشتن یک کتاب می کنند که در نیمه ی راه پس از مطالعه ی یکی از آثار سید قطب ترجیح می دهند آن را ترجمه کنند چرا که بقول خودشان «حرفهایی که می خواستم بزنم تقریبا در آن بود.»

ایشان نه در امر مبارزه بگونه ای عملکرد که نام خودش را بر سر زبان ها قرار دهد و نه در حوزه ی علمیه و اجتهاد و مرجعیت. حتی حاضر شد از قم به مشهد بازگردد و از بسیاری از فرصت ها دل بکند.

خلوص و تدبیر انتخاب را سخت می کند

یک مرز خیلی ظریفی وجود دارد بین خلوص در انجام وظیفه با تدبیر در نقش آفرینی موثر در مبارزات. شاید این فکر به ذهن خیلی ها بخورد که اگر ایشان می نشست و یک مدرسه ی علمیه راه می انداخت و درس خارج و رساله و ... . ممکن بود بجای آقای منتظری ایشان منتخب قائم مقام رهبری می شدند و اجماع بیشتری پس از رحلت امام بر ایشان می بود. ولی آیت الله خامنه ای فقط به تکلیف آن روزهای خود می اندیشید نه منصب و جایگاهی در کنار امام. حتی از نظر فیزیکی زمان کمی را پیش از انقلاب در کنار امام گذرانده بود. 

تشخیص این مرز بسیار سخت است. باید از خیلی چیزها گذشت.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۴
سید مجتبی امین

 

نقش رهبری در توافقی ننگین یا عزتمند... ؟


«.... در حاشیه نگاری از دیداری نوشتم: چه تقارن عجیبی پیدا کرده توافق هسته ای با پایان جنگ. تاریخ ثبت هر دو در تیر ماه است. آن روزها عده ای خرده گرفتند. که چرا تاریخ می دهی؟من هم فقط یک پاسخ دادم. آن هم جمله ای از آقای هاشمی بود. اگر اراده ملّت با تقدیر الهی همراه شود. دیگر هیچکس جلودارش نیست. پس توافق هسته ای انجام می شود. چون ملّتی آن را می خواهد. اطمینان خاطر عجیبی می خواهد اینگونه حرف زدن. ولی من قبل از انتخابات 92 هم همین ها را می نوشتم. آنهم در روزهای اوج یأس و نومیدی. همان روزها که ناامیدی تا پشت در اتاق آقای هاشمی هم آمده بود. ما از آقای هاشمی آموخته ایم ناامیدی کار شیطان است. چه در انتخابات 92 باشد. چه در توافق هسته ای و چه در انتخابات 94.

میهمانان یک به یک از راه می رسند. ولی حیفم می آید این چند جمله را ننویسم. جملاتی کوتاه راجع به امام و رهبری. کارنامه رهبران دینی همواره نقاط اوجی دارد. نقاطی حساس و تاریخ ساز. نقاطی که می تواند سرنوشت ملّتی را رقم بزند. خدا را شاکرم که همانطور که آقای هاشمی همواره می گوید آیت الله خامنه ای بدیلی برای رهبری ندارد. اکنون به خوبی روشن شده. که چرا اینگونه است؟. نقطه اوج کارنامه رهبری هم همانند امام در توافقی رقم خورد. در توافقی بین المللی. هر دو هم در تیرماه. هردو هم در شورای امنیت و هردو هم با پذیرش یک قطعنامه. گویی کارنامه شاگرد خلف امام چیزی کم داشت از کارنامه استاد. که با قطعنامه 2231 کامل شد. باید به انتظار نشست و داوری تاریخ را دید. ولی قلبم گواهی می دهد همچون قطعنامه 598 که مایه عزّت امام شد و خفّت صدام. عاقبت این نیز چنین شود. انشاء الله«

متن بالا حاشیه نگاری یکی از خبرنگاران سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی است که در حاشیه ی دیدار ایشان با فارغ التحصیلان خارج از کشور در تاریخ 4 مرداد سال 94 است. برای مطالعه ی کامل حاشیه نگاری به سایت ایشان رجوع کنید.

ملاحظات این حاشیه نگاری:

در این متن نویسنده همانند بسیاری از سیاست مردان داخلی کشور مسئولیت کامل این توافق نامه را بر عهده ی رهبری می داند. در مقابل ایشان کسانی هستند که معتقدند رهبری با امضای این توافقنامه مخالفند ولی به خاطر مصالحی مخالفت خود را شفاف ابراز نمی کنند. به همین خاطر ایشان از ننگ تاریخی این توافقنامه مبرا هستند.

این یک پرسش بسیار مهم است که آیا می توان گفت مقام معظم رهبری مسئول این توافقنامه نیست یا خیر؟ اگر بگوییم به ایشان مربوط نیست و انتخاب هیئت مذاکره کننده و در رأس آن ها رئیس جمهور است این اشکال وارد می شود که پس ایشان چرا در طول مذاکرات خطوط قرمزی را برای آن ها مشخص کردند و برای آن ها محدودیت هایی ایجاد کردند؟ اگر نفوذ ایشان در امضای توافقنامه را لحاظ نکنیم دخالت های رهبری نیز بی مورد و بدون توجیه خواهد بود و این بمنزله ی نادیده گرفتن اختیاراتی است که مقتضی جایگاه ایشان و مواد صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. اگر این توافقنامه ننگین است چرا رهبری از این اختیارات استفاده نمی کنند که مانع امضای آن بشوند؟

برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است چند نکته ی فقهی مد نظر قرار گیرد:

طبق نظر تشیع احکام تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند. یعنی شریعت مقدس طبق مصالح واقعی که همان کمالات حقیقی انسان است راه هایی را جعل کرده که مکلف با حرکت در آن مسیر به کمال حقیقی خود نائل می شود. این راه ها که مشتمل بر اوامر و نواهی شارع هستند خصوصیاتی دارند که متضمن ثبات آن ها در طول تاریخ و پس از بعثت خاتم الانبیاء خواهند بود. از جمله ی آن خصوصیات لحاظ شرایط مکلف در تنجز حکم است. یعنی پس از تشریع اولیه ی حکم انشاء حکم- شارع باید بتواند حکم تشریع شده را نسبت به تمامی احوال مکلفین منطبق کند و الا ترک آن حکم، معذوریت خواهد داشت.

بعبارت دیگر تا زمانی که شارع نتواند حکم خود را نسبت به تمام شرایطی که ممکن است مکلف در آن قرار گیرد منطبق کند هیچ تکلیفی بر عهده ی مکلف نمی آید. پس تنجز حقیقی مرحله ی نهایی ابلاغ حکم- زمانی است که مکلف بتواند حکم شارع را با توجه به شرایط خود انجام دهد و اگر حکم نسبت به شرایط مکلف بی تفاوت باشد ملغی خواهد شد.

از جمله مثال های بسیار مهمی که در علم اصول و فقه برای شرایط تنجر مطرح می کنند قطع مکلف است. اگر مکلف قطع کند به طهارت آب نجس و با آب نجس وضو بگیرد و نماز بخواند در صورت کشف واقع آن فعل، اجزا نخواهد داشت. یعنی قضای صلات بر عهده ی او خواهد بود. قطع مکلف هیچ ربطی به ابلاغ شریعت از ناحیه شارع مقدس ندارد و کاملا مربوط به شرایط خود مکلف است فلذا اگرچه در صورت علم باید قضای آن را بجا آورد ولی اگر قطع به طهارت آب داشته باشد و قطع او تا آخر باقی بماند در این صورت معذور خواهد بود.

پس شارع مصالح و مفاسدی را برای احکامش در نظر دارد که گاهی اوقات شرایط خود مکلف منجر به تعلیق آن خواهد شد، در این مواقع مصالح و مفاسد تغییر نکرده اند و یا حکم خداوند نسخ نشده است بلکه چون احکام تابع بعضی از شرایط مکلف است شرایط خود مکلف می تواند امری را به نحو موقت از او بردارد.

نتیجه

پس از بیان این مقدمه ی نسبتا طولانی باید گفت که نحوه ی حکومت فقیه نیز دقیقا به همین شکل است. حاکم یک سری اولویت های اولیه ای را که از ضرورت های نظام اسلامی است مد نظر دارد که در ابلاغ آن ها به شرایط نیروها و افراد اجرا کننده ی آن توجه می کند و گاهی ممکن است والی و حاکم از بسیاری از اولویت ها چشم بپوشد نه بخاطر این که آن اولویت ها مصلحتی برای جامعه ندارد بلکه شرایط مجریان و مکلفین این حکم بگونه ایست که مانع از تنجز وجوب حکم می شوند.

تطبیق

حاکم با لحاظ ظرفیت های مختلف انسانی باید مصالح اجتماعی را اولویت بندی و ابلاغ کند در غیر این صورت حکومت حکیمانه ای نخواهد داشت. مقام معظم رهبری با صراحت از همان ابتدا اولویت کشور را عدم اعتماد به خارج و تکیه بر توان و ظرفیت داخلی دانستند و در همین راستا اصول کلی را به نام اقتصاد مقاومتی تبیین کردند ولی از آنجا که مجریان قانونی کشور اعتقاد دیگری دارند -و لابد برای آن نیز حجتی دارند- و اگر این اعتقاد به قدری نباشد که منجر به راهبرد اجرایی شود، این حکم با تمام مصالحی که دارد از تنجز خارج می شود چرا که اعتقاد آن ها در تنجز حکم رهبری، موثر است و رهبری طبق اولویت های مناسب با فضای مکلف نخبگان سیاسی و دولتمردان- جامعه را هدایت می کنند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۱
سید مجتبی امین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۱
سید مجتبی امین

از چه کسی امضا بگیریم؟


مدتهاست که قصد داشتم متنی بنویسم پیرامون یک مسئله ی فرهنگی که در عین سادگی متأسفانه توجه و التفاتی به آن نمی شود. دیدن قسمت هایی از برنامه ی تلویزیونی خندوانه عزمم را برای نوشتن جزم کرد.

مطلع

هر جامعه ای را شاید بتوان به عوام و خواص تقسیم کرد. از آنجا که نمی خواهم وارد پیچیدگی های نظری مباحث جامعه شناسی بشوم اجمالا به یک تعریف ساده از خواص و عوام اکتفا می کنم. افرادی از جامعه را خواص آن جامعه می دانم که از نظر فرهنگی بمعنای اعم- اثر گذار هستند و عوام نیز به تبع، همان افرادی هستند که اثر فرهنگی خواص را می پذیرند.

ریشه ی نزاع

در میان خواص ما طبقات مختلفی وجود دارد که من تنها به یک صنف آن ها در این نوشته می پردازم. هنرمندان قطعا یکی از اقشار موثر در عرصه ی فرهنگی کشور هستند و هنرمندان سینما و تلویزیون از بین آن ها ابعاد فرهنگی پیچیده تری نیز پیدا می کنند. تفاوت این قشر با اقشار دیگر این است که در هنر بازیگری سینما و تلویزیون ذاتا اثر هنری تصویری است از خود هنرمند. یعنی هنرمند و اثرش در ظاهر نیز به یک دیگر ضمیمه شده اند و اصلا می توان گفت دو روح اند در یک جسم.

یک مجسمه ساز وقتی محصول هنری خود را تولید می کند محصول او در ظاهر یک ماده ایست غیر از خود او اگر چه سنخیت معنوی بین او و اثرش پابرجاست ولی یک بازیگر علاوه بر این سنخیت معنوی، ظاهر مادی خودش نیز در اثر وجود دارد بعبارت دقیق اثر و ظاهر مادی او عینا یکیست.

این مسئله ابعاد اجتماعی پیچیده تری به رابطه ی هنر و هنرمند در سینما با جامعه و مخاطب می بخشد که قطعا در اثر یک موزیسین و یا خطاط یا نقاش یا عکاس و ادیب و ... وجود ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۱
سید مجتبی امین

تاریخ را انقلابی می سازد نه دیپلمات


فارغ از این که توافق نامه بهترین راهکار سیاست خارجه ی ایران بود یا نه و فارغ از تمام موافقت ها و مخالفت ها و جشن ها و پایکوبی ها نباید فراش کنیم که روزگاری در این مملکت مجاهدینی ۸ سال جنگیدند تا دشمن را متقاعد کردند که ادامه ی جنگ به زیانش خواهد بود و پس از آن دیپلماتها مشغول مذاکره شدند، امروز نیز آن که دشمن را متقاعد به مذاکره و بی نتیجه بودن تحریم ها کرده دیپلمات ها نبودند بلکه دانشمندان هسته ای و مدیران جهادی بودند که توانستن تحریم ها رو دور بزنند.

اینکه پیروزی در مذاکرات را به دکتر ظریف نسبت می دهند و با سرخوشی او را تاریخ ساز می خوانند کمی ساده لوحانه است. مطمئن باشید اگر رشد کشور در شرایط تحریم متوقف می شد دشمن پای میز مذاکره نمی آمد و کاری هم از دیپلمات ها بر نمی آمد.

 

پ.ن: نکته ای که عرض کردم چیزی از ارزش های دیپلماتیک آقای ظریف کم نمیکنه.

پ.ن: عکس مربوط به دکتر ظریف در حال مذاکره در سال های دفاع مقدس است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۵:۵۹
سید مجتبی امین


ساخت کد موزیک آنلاین

ساخت کد موزیک آنلاین