ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات

ملاحظات و محاکمات تلاشی است برای قضاوت کردن. قاضی یک مسلمان قرن 21 است که اصلی ترین مسأله اش انقلاب اسلامی است چون دغدغه ی دین دارد و در این وانفسا دست و پا می زند تا سره را از ناسره جدا کند. او نیز مانند دیگران ملاحظاتی دارد که طبق آن محاکمه می کند. شما هم محاکمات او را ابتدا ملاحظه کنید سپس محاکمه.
کانال ملاحظات و محاکمات در ایتا و سروش و تلگرام:
sm_javaheri@

آخرین نظرات

۲۳ مطلب با موضوع «ملاحظات چند خطی» ثبت شده است

متن زیر پرسش یکی از کاربران اینترنت است که به همراه سوال آن به اشتراک گذاشته خواهد شد ان شاء الله که قابل استفاده برای دیگران نیز باشد


سوال: سلام و با عرض خسته نباشید

به نظرتان وظیفه ی یک زن متدین در جامعه ی امروز، ادامه تحصیل و داشتن یک تخصص و شغل مناسب است و یا همسرداری و فرزند داری؟ اولویت با کدام یک از این دو است؟


پاسخ: با سلام و آروزی موفقیت برای شما

نسبت به این پرسش باید عرض کنم که اگر برای شما محرز است که می توانید نیازی از جامعه ی اسلامی مرتفع کنید واجب است که آن را انجام دهید. حال سوال اصلی اینجاست که نیازهای جامعه ی اسلامی که در شرایط مذکور در سوال قابل رفع است چیست؟ و کدام یک از دیگری اولویت دارد؟

آنچه بر بنده مسلم است این است که زنان جامعه نقش بسیار مهمی را در تربیت انسان های مومن در جامعه ایفا می کنند و سهم بیشتری نسبت به مردان دارند. وظیفه ی دیگر آن ها تابع تخصص آن هاست مانند مردان که مطابق با تخصص و علم و توانایی و مهارتشان وظایفی نیز بر دوش آن ها خواهد آمد.

 نکته ای که آن را مهم می دانم این است که آیا می توان تدبیری به خرج داد که این دو تکلیف (خانوده داری-تکلیف مربوط به تخصص) هر دو با یکدیگر امتثال شود یا خیر؟ اگر مکلف بتواند هر دو را با هم انجام دهد واجب است بر او که این کار  را بکند و اگر نه باید اهم را انتخاب کند.

 ملاک در اهمیت منحصر به فرد بودن تکلیف است. مثلا گاهی یک تکلیفی را انسان های زیادی می توانند انجام دهند و انجام آن منحصر به اشخاص خاصی نیست ولی بعضی از تکالیف تنها از مکلفین خاصی بر می آید همین مسئله انحصاری را نسبت به عده ای از مکلفین ایجاد می کند و باعث اهمیت آن واجب می شود. مثلا پرستاری از بیماران وظیفه ای است که هر انسانی با داشتن تحصیلات مربوط به آن می تواند انجام دهد ولی تربیت انسان مومن تنها از کسی بر می آید که دغدغه ی دینی داشته باشد و کسانی که اهمیتی به مسائل دینی نمی دهند اگر چه می توانند از بیماران پرستاری کنند ولی قادر به تربیت جوان مومن نخواهند بود.

همه ی آنچه بیان شد زمانی معنا پیدا می کند که به دنبال اهم و مهم کردن تکالیف باشیم ولی من می خواهم در اینجا به یک نکته ی بسیار مهمی اشاره کنم که ممکن است سرنوشت بحث را تغییر دهد.

به نظر من با توجه به شرایط امروز جامعه، زن و مادر اگر بخواهند تربیت انسان هایی را به عهده بگیرند (چه همسر و چه فرزندان) تقریبا غیر ممکن است که اثر جدی و فعال در جامعه نداشته باشند و بتوانند از پس این تکلیف برآیند.

حضور در جامعه منظور حضور فعال است نه حضور منفعل- و اثر بخشی به آن (نه صرفا اثر پذیری) فرد را به درجه ای از پختگی می رساند که نگاهش به انسان و ابعاد وجودی انسان کامل تر خواهد شد برخلاف کسی که ارتباط موثر با جامعه ندارد. اگر این پختگی حاصل نشود تربیت فرزندان نیز ناقص خواهد بود.

به عنوان مثال زمانی روحیه ی انقلابی به فرزندان منتقل می شود که تلاش شبانه روزی پدر و مادر را در داخل و خارج از خانه از نزدیک ببیند در این صورت است که آن کودک اهمیت کار آن ها را از نزدیک حس می کند و این مقوله در ذهنش به عنوان یک امر مهم تلقی می شود و تا آخر عمر نسبت به جامعه حس بی تفاوتی نخواهد داشت. جمله ی معروفی است که کودکان ما آن طور که می خواهیم نمی شوند بلکه آن  طور که هستیم خواهند شد.

به نظر من شما حتی اگر گزینه ی همسر داری و فرزند داری را انتخاب کنید باز هم نیاز به یک تخصص جدی برای برطرف کردن نیازهای جامعه دارید تا بتوانید اثر مثبت بر جامعه بگذارید و ابعاد مختلف وجودی تون رو بشناسید و سپس تکمیل کنید و بعد از آن بتوانید این ابعاد را در کودک شناسایی و به کمال برسانید. بسیاری از ایرادات و اشکالات و کمبود های انسان در محیط اجتماعی شناسایی می شود و آن محیط، آزمایشگاهی خواهد بود برای برطرف کردن آن.

به نظرم هر انسانی در ابتدای امر مربی نفس خود است و اگر از تربیت نفس خود سربلند خارج شد قطعا با کمی تدبیر و سلیقه می تواند دیگری را نیز تربیت کند چرا که این مسیر را قبلا طی کرده و با راه و چاه آن آشناست.

حال ممکن است این سوال بوجود آید که زنان و حتی مردان زیادی هستند در جامعه که حتی اثر مثبت بر جامعه می گذارند ولی انسان های ناقص و عقب افتاده ای هستند و حتی عکس این است که ممکن است کسانی باشند که حضور جدی در جامعه ندارند ولی انسان های کامل تری نسبت به دیگران باشند.

پاسخ این سوال این است که انسان اگر با لحاظ این زاویه  دید شناخت نقاط ضعف و نقاط قوت خود- وارد اجتماع بشود و نقش فعال داشته باشد می تواند به خودشناسی برسد ولی اگر صرفا از سر احترام اجتماعی یا مسائل مادی باشد حضور او در جامعه منجر به تربیت او نمی شود. عقل انسان مانند مربی است که تا مربا طفل تحت تربیت- را در موقعیت انتخاب قرار ندهد او را رشد نمی دهد. جامعه انسان را در موقعیت انتخاب ها گوناگون قرار می دهد و فرد در این موقعیت ها ناچار به انتخاب مسیر صحیح است و همین انتخاب ها در مرور زمان باعث رشد او می شود به شرط این که در تمام این مدت حواسش به کاری که می کند باشد و مقصد را گم نکند. حضور در جامعه به خودی خود موضوعیت ندارد بلکه چون سبب خودشناسی و رفع نواقص و نقاط ضعف می شود مهم است.

در یک جمله : به نظرم حضور مثبت و فعال در جامعه برای زنان امروزه یک ضرورت است.

این نتیجه گیری به هیچ وجه نفی آفت ها و آسیب های احتمالی نمی کند. قطعا حضور زنان سخت تر از حضور مردان است به دلایل مختلف، ولی به نظرم در جامعه ی ما می توان شرایطی را ایجاد کرد که هم آفت ها و آسیب ها به حداقل برسد و هم حضور در جامعه و اثر بخشی به آن محقق شود. اصل ازدواج خود سبب کم شدن آفت ها و آسیب ها برای حضور زنان در جامعه خواهد شد. بحث حجاب و رفتار عفیفانه یکی دیگر از آن مصادیق است و ... .

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۱۵:۱۴
سید مجتبی امین

برای پاسخ به این سوال ابتدا ضروریست جایگاه ایشان را بدرستی بشناسیم، به آیات قرآنی که در ادامه می آید توجه کنید:

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین خلیفه ای قرار می دهم، گفتند : آیا کسی را می آفرینی که در آنجا فساد کند و خونها بریزد ، و حال آنکه ما به ستایش تو تسبیح می گوییم و تو را تقدیس می کنیم؟ گفت : آنچه من می دانم شما نمی دانید

 

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

و اسماء را به آدم بیاموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت : اگر راست می گویید مرا به اسماء اینان خبر دهید

 

قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

گفتند : منزهی تو، ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست تویی ، دانای حکیم

قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ

گفت : ای آدم ، آنها را اسماء آنها آگاه کن چون از اسمائشان آگاهشان کرد ، خدا گفت : آیا به شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را می دانم ، و بر آنچه آشکار می کنید و پنهان می داشتید آگاهم؟

 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ

و به فرشتگان گفتیم : آدم را سجده کنید ، همه سجده کردند جز ابلیس ، که سرباز زد و برتری جست و او از کافران بود



این آیات بیانگر بالاترین حدی است که مخلوقی می تواند در آن قرار بگیرد و ملائکه ی مقرب الهی که جایگاهشان در عرش او قرار دارد را به سجده بیاندازد. سجده ای نه از روی اجبار و امر که در ملکوت اثری از اعتبار و قرارداد نیست. سجده ای که از روی تکوین است و به تبع مشاهده ی نور الهی است.

خداوند به انسان علم آموخت، -علم آدم الاسماء- ولی نسبت به ملائکه می فرماید «عرضهم علی الملائکه» و پس از آن نیز خود ملائکه تصدیق به نداشتن علم خود می کنند. علم یعنی آنچه بتوان معلوم را در او دید. علم و اسم هر دو از یک سنخ هستند. اسم یعنی آنچه بازتاب نور مسمی باشد. اسم و علم اگر از خود استقلال و هویتی داشته باشند در معرفی مسمی و معلوم خود خلل ایجاد می کنند و نمی توانند به او هدایت کنند. اسم اگر خود موجودی باشد در کنار مسمای خود با حضورش خودش را معرفی کرده بجای این که مسمای خودش را معرفی کند و دیگر اطلاق اسم بر آن نمی توان کرد. اسم یعنی فنای در مسما. علم هم یعنی فنای در معلوم. اسم و علم آینه ای هستند که جز بازتاب نوری که در برابرشان قرار دارد حق هیچ تصرفی در آن ندارند.

معنای حقیقی خلیفه ی الهی نیز همین است. موجودی که بیشترین فنا و بیشترین عدم استقلال و تصرف در نور خدا را دارد. نور خدا را باید در آینه ای دید که از خود هیچ ندارد. اگر آینه خود تصویری از خود داشته باشد دیگر قادر به بازتاب کامل نوری که در او تابیده شده، نیست. آینه هرچه صافتر و زلال تر باشد می تواند نور الهی را بیشتر منتقل کند. می تواند خلیفه ی الهی باشد.

خداوند موجودی است مستقل و همه ی مخلوقات ربط به او هستند. وجود همه ی عالم متصل و مربوط به هستی اوست و هیچ استقلالی از خود ندارند.

قرب الهی یعنی حذف استقلال از ماسوی الله. هر که خود را مستقل می بیند نور الهی در او نخواهد تابید چرا که او خود داعیه دار استقلال است و تا نفس خود را کامل فانی نکند و از بین نبرد نور حق در او نخواهد آمد.

چون سنخ وجود ما از اساس با سنخ وجود حق تعالی مختلف است او مستقل است و ما ربط- برای تقرب به او نیاز به یک ربطی هست که بیشترین فنا را داشته باشد. موجودی که از خود هیچ نداشته باشد و جز نور الهی که در اوست هیچ چیز دیگری نباشد. چیز بودن یا شیئیت یعنی مستقل بودن. اگر انسان نفس خود را یک شی بداند یعنی یک موجود مستقل دانسته و خداوند در قرآن می فرماید: «کل شی هالک الا وجهه»

همه چیز نابود است مگر وجه او.

وجه دقیقا همان معنای اسم یا علم را می دهد. یعنی هر آنچه ربط به اوست باقیست. وجه یعنی سمت. سمت یک موجود هیچ وقت موجود مستقلی در عرض خود آن نیست بلکه همیشه فانی در اوست. در ادبیات قرآنی ماسوی الله جز ربط ، وجه، اسم و ... چیزی نیستند و تنها خداوند است که استقلال دارد.

آن آینه ای که بیشترین فنا را در ذات اقدس الهی دارد و هیچ تصرفی از خود در نور او نمی کند همان حقیقت محمدیه است. همان نور واحدی که در عالم ملک تبدیل به 14 تکه شده است و هر کدام جز او و نور او هیچ از خود ندارند و انسان ها و تمام مخلوقات عالم تنها از طریق او می توانند به قرب الهی نایل شوند.

در آفرینش کسی مقرب تر است که هیچ نباشد و هیچ باشد. هرکه خود را داشته باشد او را نخواهد داشت و هرکه او را داشته باشد غیر او نخواهد بود.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۰:۳۱
سید مجتبی امین

جدول زیر مربوط به آمار تعداد بیننده های فیلم های سینمایی ایران از دهه 80  به بعد است که سایت سینمایی سی نت آن را منتشر کرده است.

این جدول نکات بسیار زیادی را در بر دارد که بنده به چند نکته ای که از آن غفلت شده است توجه شما را جلب می کنم:

1) پر بیننده ترین فیلم سینمایی جدی ایران به ترتیب فیلم سینمایی دوئل ، کما و ملک سلیمان است.

2) پر بیننده ترین فیلم تاریخ سینمایی ایران (یعنی اخراجی های 2) تنها توسط حدود 2.8 درصد از کل جامعه ی ایران دیده شده است و این بهترین رکورد سینمای ایران است درحالی که برنامه ی نود آقای فردوسی پور تنها حدود 5 میلیون پیامک دارد علاوه بر کسانی که برنامه را می بینند و پیامک نمی زنند.

3) هشت فیلم اول این جدول طنز است و این در ارزشگذاری جایگاه سینما در ذهنیت جامعه بسیار مهم است.

4) این طور که از قرائن پیداست با حضور فیلم محمد رسول الله (ص) در اکران عمومی این آمار حتما تغییر خواهد کرد.

5) این جدول بخوبی نشان می دهد که سینما به هیچ وجه پایگاه جدی در اقشار مختلف مردم ایران ندارد و تقریبا می توان حدود 200 هزار نفر را در کشور مخاطب واقعی آن دانست که بطور متوسط سالیانه 7 تا 10 بار به سینما می روند. جمعیت مازاد بر آن یعنی حدود 300 تا 400 هزار نفر، دیگر سالی یک بار و ما بقی تا 1 میلیون هر دوسال یک بار و مازاد بر یک میلیون هم که فقط هفت فیلم بیش از یک میلیونی داشتیم تقریبا هر چهار سال یک بار به سینما می روند که با توجه به استاندارد بین المللی اساسا مخاطب سینما محسوب نمی شوند.

6) در ایران سالانه 300 فیلم سینمایی تولید می شود و در 15 سال گذشته تنها 100 فیلم بالای 300 هزار نفر مخاطب داشته است.

7) هیچ رابطه ای بین فروش فیلم های سینمایی با کیفیت آن ها وجود ندارد.

8) ممکن است این آمار در منابع دیگری کمی متفاوت باشد ولی در کل، شاکله ی اصلی وضعیت رابطه ی سینمای ایران با مخاطببین تقریبا در این جدول نیز بازتاب داده خواهد شد.

 

>>  فروش فیلم های روی پرده

بهای بلیط

(تومان)

تعداد

بیننده ها

(نفر)

فروش کل

(تومان)

روز

نمایش

افتتاحیه

(تومان)

سال اکران

تاریخ اکران

نام فیلم

 

1800

2,087,222 3,757,000,000

79

218,000,000

1388

اول فروردین

اخراجی ها 2

1

4500

1,342,222 6,040,000,000

139

416,400,000

1393

5 شهریور

شهر موشها 2

2

700

1,135,714 795,000,000

28

145,000,000

1383

2 اردیبهشت

مارمولک

3

1200

1,098,333 1,318,000,000

52

73,000,000

1386

16 اسفند

اخراجی ها

4

3000

1,013,667 3,041,000,000

95

132,600,000

1390

25 خرداد

ورود آقایان ممنوع

5

1000

1,010,000 1,010,000,000

104

39,300,000

1385

6 اردیبهشت

آتش بس

6

550

1,000,000 550,000,000

81

50,000,000

1381

27 آذر

کلاه قرمزی و سروناز

7

5000

999,800 4,999,000,000

105

158,700,000

1394

30 اردیبهشت

نهنگ عنبر

8

700

894,286 626,000,000

0

1383

20 آبان

دوئل

9

1200

886,667 1,064,000,000

93

56,000,000

1386

16 آبان

توفیق اجباری

10

3750

884,000 3,315,000,000

78

250,700,000

1391

25 مرداد

کلاه قرمزی و بچه ننه

11

700

871,429 610,000,000

90

1383

28 اسفند 1382

کما

12

3000

757,333 2,272,000,000

67

140,000,000

1390

26 اسفند 1389

اخراجی ها 3

13

4500

754,267 3,394,200,000

133

143,000,000

1393

15 اسفند 1392

طبقه حساس

14

1500

752,000 1,128,000,000

88

21,400,000

1387

29 اسفند 1386

دایره زنگی

15

2200

722,727 1,590,000,000

113

23,000,000

1389

14 مهر

ملک سلیمان

16

550

718,182 395,000,000

81

1381

26 تیر

نان و عشق و موتور هزار

17

450

711,111 320,000,000

0

1380

25 آذر

سگ کشی

18

3000

701,933 2,105,800,000

68

100,000,000

1390

26 اسفند 1389

جدایی نادر از سیمین

19

550

696,364 383,000,000

78

1381

20 شهریور

دختر شیرینی فروش

20

700

692,857 485,000,000

70

1383

1 مرداد

مهمان مامان

21

1500

690,667 1,036,000,000

97

39,700,000

1387

29 آبان

چارچنگولی

22

450

688,889 310,000,000

0

1380

16 اسفند 1379

پارتی

23

450

677,778 305,000,000

0

1380

7 شهریور

آواز قو

24

650

663,077 431,000,000

71

1382

19 شهریور

توکیو بدون توقف

25

1800

642,778 1,157,000,000

99

69,700,000

1388

16 خرداد 1388

درباره الی ...

26

700

637,143 446,000,000

0

1383

24 آبان

خوابگاه دختران

27

450

622,222 280,000,000

0

1380

18 مهر

دختری به نام تندر

28

1500

594,000 891,000,000

62

115,000,000

1387

9 مرداد

همیشه پای یک زن در میان است

29

4500

593,778 2,672,000,000

90

211,400,000

1393

26 شهریور

آتش بس 2

30

700

590,000 413,000,000

60

1383

20 آبان

بله برون

31

4250

589,412 2,505,000,000

87

96,500,000

1392

23 اسفند 1391

رسوایی

32

450

588,889 265,000,000

0

1380

4 مرداد

مریم مقدس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۲
سید مجتبی امین

دیروز به دعوت یکی از دوستان روانشناسم به کلینیک آتیه رفتم. این کلینیک قرار است پژوهشی پیرامون تأثیر استماع آیات قرآن بر فعالیت های الکترونیکی و امواج مغز در بین مسلمانان انجام دهد. بنده هم از جمله ی آزمودنی های این کلینیک بودم و برای اولین بار با دستگاه (EEG) بمدت حدود 30 دقیقه نوار مغزم را ثبت کردند.

نوار مغز باید در حالت کاملا راحت و بدون هیچ انقباض عضلانی ثبت شود. متخصص گفت چشم هایت را باید ببندی چون هر گونه تحرک و فشار بر جریان عادی نوار مغز تأثیر می گذارد. او نوار مغزم را بر روی مانیتور انداخت و بهم گفت اخم کن. وقتی اخم کردم خطوط کاملا بهم ریخت و من از این تغییر خنده ام گرفت وقتی خندیدیم یک لحظه کل نوار مغزم به قدری تغییر کرد که صفحه ی مانیتور سیاه شد.

فکر نمی کردم حتی پلک زدن هم در امواج و الکترود های مغز تأثیر داشته باشه. حدود 5 دقیقه در حالت عادی (REST) نوار مغزم را ثبت کردند سپس سوره ی مبارکه ی حمد و بعد از آن 8 آیه آخر سوره ی مبارکه حشر را پخش کردند.

خیلی جالب بود که خندیدن و اخم کردن و فشار دادن دندان ها بهم دیگر و حتی قورت دادن آب دهان هم در مغز تأثیر دارد کلام خدا که جای خود دارد. احوالات روح بر جسم و تن انسان اثر می گذارد. بزرگان ما رابطه ی جان و تن را به لفظ و معنا تشبیه می کنند و حضرت مولانا نیز ابیات زیادی با این مضمون دارد:


اشتراک لفظ دائم رهزنست                           اشتراک گبر و مؤمن در تنست

جسمها چون کوزه‌های بسته‌سر                       تا که در هر کوزه چه بود آن نگر

کوزه ی آن تن پر از آب حیات                         کوزهی این تن پر از زهر ممات

 گر به مظروفش نظر داری شهی                       ور به ظرفش بنگری تو گم‌رهی

لفظ را مانندهی این جسم دان                          معنیش را در درون مانند جان

دیدهی تن دایما تن‌بین بود                           دیدهی جان جان پر فن بین بود


اگر دوستان تمایل به همکاری با این کلینیک را داشتند پیام بگذارند چون نیاز به آزمودنی های 
بیشتری برای انجام این  پژوهش است. برای دوستانم در کلینیک آتیه آروزی موفقیت می کنم
و امیدوارم همه ی ما به نصیحت مولانا بیشتر توجه کنیم که فرمود:  

گر به مظروفش نظر داری شهی

ور به ظرفش بنگری تو گم رهی

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۸
سید مجتبی امین

با لباس روحانیتی که به تن دارم و عمامه ی مشکی بر سرم دستان آقای مجیدی را می بوسیدم اگر توفیق زیارت ایشان را داشتم. دستانی که امروز انگشتر سردار بزرگ ایران حاج قاسم سلیمانی را بدست دارد.  او نشان داد که با سینما هم می شود بهشت را خرید اگر با اخلاص کار کرد.


پی نوشت1: هدیه ی ویژه ی سردار سلیمانی به «مجید مجیدی»

پی نوشت2: کسانی که فیلم را دیده اند در نظرات بنویسند که از کدام یک از لحظات فیلم بیشتر لذت بردند.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۰
سید مجتبی امین

اگر هوای نفس انسان عقالی چون عقل و حکمت نداشته باشد یا نقاط ضعف می بیند و یا نقاط قوت.

عدالت در تعقل است.

همان رهبری که فرمود نظر بنده به آقای احمدی نژاد نسبت به آقای هاشمی نزدیک تر است نقاط ضعف دولت را نادیده نمی گیرد. اعتدالی که محورش را عقلانیت مشخص کند متعالی است و اعتدالی که یک طرفش حق باشد و یک طرف باطل تدبیری است ناشی از ترس و نه عقلانیت و سیاست شفاف.

سیاست ورزی پیچیده غیر از سیاست ورزی مبهم و فریبکارانه است. 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
سید مجتبی امین



نامیرا فرصتی برای تجربه ی زندگی کردن در تاریخ است.

چیزی که در طول مطالعه ی کتاب آزارم می داد یاد آوری دروغ هایی بود که تا الآن گفته بودم و نمی دانستم.

آنجا که شعار می دادیم:

ما اهل کوفه نیستیم ...

چه ادعای گزافی!

این لینک اطلاعات جامعی در باره ی کتاب دارد.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۰
سید مجتبی امین


داستان این مستند همانند قصه هایی است که حاج کاظم برای شاهدان (گروگان ها) داخل آژانس تعریف می کند. در روزگاران قدیم زمانی که همه ی مردم یک شهر بخوبی در کنار یک دیگر زندگی می کردند، یک غول وحشی به شهر حمله می کند.  عده ای از مردان شهر آماده ی مقابله با او می شوند و بسیاری دیگر ترسان در پناهگاه ها مخفی می شوند. مردانی که با آن غول وحشی مبارزه می کردند حاضر می شوند از جان خود بگذرند و غول وحشی به وطنشان تعرضی نکند. بسیاری از آن ها کشته می شوند و بالاخره پس از چند سال موفق می شوند غول وحشی را از بین ببرند.

آنها پس از کشتن غول، به خانه های خود باز می گردند.



یکی از این سربازان که به شدت مجروح شده، در یک دو راهی قرار می گیرد. او هر چه تلاش می کند نمی تواند راهی برای زنده ماندن در وطنش پیدا کند به همین خاطر یا باید به انتظار مرگ بنشیند و یا وطنش را ترک کند. هیچ کس در آن سرزمین نمی تواند و نمی خواهد برای زنده ماندن او  قدمی پیش گذارد.

این مرد پس از این که مطمئن شد هیچ خطری کشورش را تهدید نمی کند آن را ترک کرد تا زنده بماند. 

او 33 سال زبان به کام گرفته بود و هیچ اعتراضی نکرد تا مطمئن شود درد و دل هایش به دست بیگانه نمی افتد و خطری برای کشورش ایجاد نمی شود. بعد از 33 سال هم یک جوان حدودا 33 ساله به تنهایی مستندی یک ساعته درباره ی او می سازد و با اصرار از او می خواهد که پس از 37 عمل جراحی کمی از این سالهای پس از جنگ بگوید.

سرانجام پس از ضبط مستند، برای سی و هشتمین بار زیر تیغ جراحی می رود و نتیجه ی آن برداشتن کل حنجره ی او می شود. او آخرین حرفهایش را به دوربین یک جوان 33 ساله می زند. او خیالش راحت است که مستند زندگی اش از شبکه ی افق پخش می شود و نه بی بی سی فارسی. چون همیشه اولویت اول او وطنش بود نه زندگی اش.

حسین شمقدری یکی از  فرزندان حاج کاظم دیروز است که به توصیه ی پدرش هیچ وقت فداکاری امثال عباس را فراموش نمی کند. او امروز دوربین به دست گرفته تا همان کاری که پدرش با ژ3 آغاز کرد به سرانجام برساند. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۰
سید مجتبی امین

مقام معظم رهبری در دوران طلبگی خود به آموختن علوم غریبه می پردازند و پس از مدتی آن را کنار می گذارند. استدلال ایشان برای رها کردن این علوم بی فایده بودن آن ها در شرایط فعلی است. درواقع ایشان معتقد بودند که انسان امروز با آگاهی خود ورای از تصرفات ماورایی ساحرانه می تواند راه کمال و سعادت خود را پیدا کند. دین به تمامه عرضه شده و الآن زمان آن فرارسیده است که انسان با تعمیق معرفت دینی خویش راه و چاه را در روزگار خود با وجود تغییرات و تحولات بیابد.

الگوی معنوی ایشان با معرفت حاصل می شود نه صرف ذکر و ورد اگرچه در هیچ دورانی از زندگی خود آن ها را نفی نکرده ولی ایشان کمال را در بستر مبارزه و جهاد می دانست فلذا اعتقاد داشت اسلامی که انسان را منفعل و منزوی کند ناقص است و نمی تواند به عنوان مدل کامل و جامع ارائه شود.

ایشان به کرات حتی در دوران رهبری فرموده اند که ترویج حکمت متعالیه صدر المتألهین تقوای جامعه را افزایش خواهد داد. این تقوا ناشی از تعبد کورکورانه نیست بلکه نتیجه ی یک بینش و آگاهی هستی شناسانه است اگرچه در ظاهر از فتاوای فقهی یک مجتهد تقلید شود ولی این تقلید حاصل یک انتخاب است و از لوازم عبودیت و بندگی عاقلانه. 


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۰
سید مجتبی امین

کتاب شرح اسم را پس از یک هفته دیشب تمام کردم و نکات بسیار زیاد از آن آموختم. چون مطالبم پراکنده است در چند پست مختلف درباره ی آن ها می نویسم. 



ملاحظه ی اول پیرامون کتاب شرح اسم :

آنچه به عنوان یک اصل در تمام طول زندگی مقام معظم رهبری از این کتاب استنباط می شود این است که ایشان در هیچ شرایطی به دنبال رفتار اثباتی ثابت کردن توانایی های خود به دیگران- نبودند. ایشان حتی با فشار و اصرار زیاد بعضی از بزرگان مثل شهید مطهری و آیت الله هاشمی رفسنجانی به تهران می آیند و در فضای حوزوی نیز حتی حاضر به چاپ تقریرات خودشان از درس های خارجی که از 17 سالگی می رفتند، نکردند.

در مشهد شروع به نوشتن یک کتاب می کنند که در نیمه ی راه پس از مطالعه ی یکی از آثار سید قطب ترجیح می دهند آن را ترجمه کنند چرا که بقول خودشان «حرفهایی که می خواستم بزنم تقریبا در آن بود.»

ایشان نه در امر مبارزه بگونه ای عملکرد که نام خودش را بر سر زبان ها قرار دهد و نه در حوزه ی علمیه و اجتهاد و مرجعیت. حتی حاضر شد از قم به مشهد بازگردد و از بسیاری از فرصت ها دل بکند.

خلوص و تدبیر انتخاب را سخت می کند

یک مرز خیلی ظریفی وجود دارد بین خلوص در انجام وظیفه با تدبیر در نقش آفرینی موثر در مبارزات. شاید این فکر به ذهن خیلی ها بخورد که اگر ایشان می نشست و یک مدرسه ی علمیه راه می انداخت و درس خارج و رساله و ... . ممکن بود بجای آقای منتظری ایشان منتخب قائم مقام رهبری می شدند و اجماع بیشتری پس از رحلت امام بر ایشان می بود. ولی آیت الله خامنه ای فقط به تکلیف آن روزهای خود می اندیشید نه منصب و جایگاهی در کنار امام. حتی از نظر فیزیکی زمان کمی را پیش از انقلاب در کنار امام گذرانده بود. 

تشخیص این مرز بسیار سخت است. باید از خیلی چیزها گذشت.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۴
سید مجتبی امین


ساخت کد موزیک آنلاین

ساخت کد موزیک آنلاین